-
مفهوم شجاعت!
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:22
معلم: بگو ببینم، به چه کسی می گویند شجاع؟ دانش آموز: اجازه! به کسی که جواب سؤالی را بلد نیست، اما دست بلند می کند تا جواب بدهد!
-
در مطب پزشک
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:22
بیمار: آقای دکتر، به دادم برسید! دستم مثل چوب خشک شده است. پزشک: پس بهتر است به یک نجار مراجعه کنید.
-
قفس
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:21
اولی: چرا سرت را در قفس کردی؟ دومی: میخواهم خواب از سرم نپرد!
-
زمان فعل
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:20
معلم: مینا، من رفتم، تو رفتی، او رفت، چه زمانی است؟ مینا: زنگ آخر!
-
شانس
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:20
شکارچی اول: خوب، هندوستان که بودی شکار ببر هم رفتی؟ شکارچی دوم: البته، روزی برای شکار ببر به جنگل رفتم. شکارچی اول: شانس هم آوردی؟ شکارچی دوم: بله، با ببری روبرو نشدم!
-
شیر
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:19
مادر: مگر بهت نگفتم مواظب سررفتن شیر باش! دختر: چرا من هم مواظبش بودم، درست سر ساعت هفت و بیست و سه دقیقه سررفت!
-
تقویت مو
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:19
روزی مردی به داروخانه رفت و گفت: «یک شیشه داروی تقویت مو می خواهم.» دارو فروش گفت: «کوچک یا بزرگ؟» مرد پاسخ داد: «کوچک باشد؛ چون من از موی بلند خوشم نمی آید.»
-
یازده
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:19
معلم به شاگرد گفت: «بنویس یازده.» مسعود نوشت یک و به فکر فرو رفت. معلم گفت: «چرا این قدر فکر می کنی؟» شاگرد گفت: «می خواهم ببینم که یک دیگر را این طرف یک بنویسم یا آن طرفش!»
-
انگشت درد
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:18
بیمار: آقای دکتر! هنوز انگشتم درد می کند. دکتر: ببینم، مگر نسخه ای را که هفته قبل بهت داده بودم، نپیچیدی؟ بیمار: چرا! پیچیدم دور انگشتم، ولی خوب نشد که نشد!
-
طلبکار یا بدهکار؟
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:18
اولی: می توانی به من ده هزار تومان قرض بدهی؟ دومی: نه، تمام دارایی ام فقط شش هزار تومان است. اولی: اشکالی ندارد. چهار هزار تومانش را به من بدهکار می مانی.
-
گدای با مرام
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:15
گدا: آقا، بی زحمت دو هزار تومان بده به من ناهار بخورم. عابر: برو بابا! من خودم هنوز ناهار نخورده ام. گدا: عیب ندارد، پس چهار هزار تومان بده، ناهار مهمان من باش
-
یک درجه برتر
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:14
اولی: یک فوتبالیست را نام ببر که یک درجه برتر از مارادونا باشد. دومی: ماراسه نا.
-
در حیاط تیمارستان
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:13
دو دیوانه در حیاط تیمارستان قدم می زدند. دیوانه اولی به تیر چراغ برق کوبید و گفت: هر چه در این خانه را می زنم، کسی جواب نمی دهد. دیوانه دومی گفت: عجیب است. چراغشان هم روشن است.
-
آرزوی خسیس
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 18:13
از آدم خسیسی پرسیدند: بزرگ ترین آرزویت چیست؟ خسیس جواب داد: کچل شوم تا دیگر هرگز پول سلمانی ندهم.
-
آغاز به کار وبلاگ
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 16:07
سلام.من قصد دارم هر روز برای شما مطالب جالب و مفید اعم از فیلم و بازی موبایل و نرم افزار موبایل و اهنگ و ... بگذارم. امبداوارم که مطالب من مورد استفاده فرار بگیره.